خوب، شما، کلمه روز است ،دگی. (همچنین، ناامید شده و ،دگی.) احتمالاً می تو،د این پست را به یک بازی ، خوری تبدیل کنید و در پایان کاملاً له شوید. اما نکن. من در واقع این را پیشنهاد نمی کنم. 😀
ما این هفته را با مادرم و من شروع کردیم که چند روز کار پشتشکنی را تمام کرده بودیم تا پشتهها و پشتههای کفپوش چوبی را از اتاق صبحانه پاک کنیم تا بتوانم اتاق خواب موقت خود را در آنجا نصب کنم و سپس آن را تمیز کنیم. اتاق خواب (از جمله برداشتن دو کمد توکار) تا کار در آن اتاق روشن و صبح دوشنبه زود شروع شود.
و اکنون به پایان هفته رسیدهایم – هفتهای که قرار بود کف و زیربنای اتاق خواب مهمان برداشته شود، مانع بخار نصب شود، عایق نصب شود، لولهکشی برای واشر نصب شود، و کف زیرین جدید نصب شود. می تواند شروع به نصب کفپوش چوب سخت جدید کند – و این تمام کاری است که انجام شده است.
من ناامید هستم، حداقل بگویم. من درک می کنم که مردم مریض می شوند و باید با بچه های بیمار دست و پنجه نرم کنند. من آن را می فهمم. سعی می کنم مهربان باشم اما هنوز هم می توانم از شرایط و عدم پیشرفت ناامید باشم و هستم. خیلی ناامید
زم، که این خانه را ،یدیم و من شروع به کار روی آن کردم، تقریباً همه کارها را خودم انجام میدادم، فقط به این دلیل که پولی برای استخدام افراد برای انجام هر کار کوچکی که نمیخواستم انجام دهم نداشتیم. تا زم، که کار مهمی نباشد، مانند بازسازی سقف خانه، جایگزینی خط اصلی فاضلاب، تسطیح خانه، یا جایگزینی تمام لوله های گالو،زه قدیمی با PVC و PEX جدید، پس خودم این کار را انجام می دهم.
دیوارها را برداشتم و بازسازی کردم (با کمک برادرم)، پنجرههای جدید را نصب کردم (همچنین با کمک برادرم)، دریچههای محفظهای در دیوارهای باربر ساختم، دیوارهای خشک جدید نصب کردم. من ،وما از فرآیند انجام همه این کارها لذت نمی بردم (اگرچه از احساس غرور و موفقیت در مق، با آن چیزها با دستان خودم لذت می بردم)، اما آنها را انجام دادم زیرا مجبور بودم. ما به سادگی لو، استخدام آن چیزها را نداشتیم.
اما صادقانه بگویم، من از این ایده که مجبور باشم برای انجام کارهایی برای من به دیگران تکیه کنم، در حالی که خودم قادر به انجام آنها بودم متنفر بودم. من دوست ندارم به دیگران تکیه کنم زیرا دیگران قابل اعتماد نیستند. افراد دیگر زم، که قرار است ظاهر نمی شوند. آنها زنگ نمی زنند و به من می گویند که اینجا نیستند. وقتی می گویم می خواهم کارها چگونه انجام شود، گوش نمی دهند. بسیاری از اوقات، من باید به عقب برگردم و کاری را دوباره انجام دهم که آنها کاملاً درست انجام نداده اند. بنابراین من همیشه انجام این کار را خودم راحتتر میدانستم. مادرم به من می گوید اولین جمله ای که در کودکی گفتم این بود: «من خودم انجامش می دهم!» و این تقریباً شخصیت من در تمام زندگی من بوده است.
اما با گذشت زمان، و من و مت از آزادی مالی بیشتری برخوردار شدیم، شروع به استخدام بیشتر و بیشتر کردم. اما نتیجه یک کیسه مختلط بوده است. بله، خیلی خوب است که مجبور نیستم کارهایی را که واقعاً دوست ندارم انجام دهم. اما زم، که من این مشاغل را به افراد دیگر استخدام می کنم، یک معامله قطعی وجود دارد. و این هفته گذشته نشان دهنده آن است. این یک هفته کامل بدون پیشرفت بوده است، وقتی به خوبی میدانم که میتوانستم خودم در آنجا باشم و کفپوش و زیرزمین را جدا کنم. و حالا به خاطر استخدام کار و معطل ماندن یک هفته تمام به خودم لگد می زنم.
البته، اگر به برخی از شما که مرا تشویق می،د کار را در اتاق خواب از سقف شروع کنم و به سمت پایین بروم، گوش میدادم، میتوانستم کارم را انجام دهم. در ذهن من منطقی تر است که از کف شروع کنم و آن را به پایان برسانم، زیرا فرآیند سنباده کاری فوق العاده نامرتب است و گرد و غبار را به گوشه و کنار اتاق وارد می کند. اما فقط به این دلیل که ترتیب ترجیحی برای پروژه ها وجود دارد، به این م،ی نیست که این تنها راه انجام آن است. و من از همه مردم باید این را بدانم. من ملکه انجام پروژه های خارج از نظم (یا خارج از نظم عمومی پذیرفته شده) هستم و هنوز هم در پایان کارها انجام می شود.
پس باید گوش میدادم هنگامی که تصمیم گرفتم آن مشاغل دیگر را استخدام کنم، باید این امکان را برای من باز می گذاشتم که در حالی که این کار ادامه داشت، از اتاق خواب شروع کنم و از بالا شروع کنم و به سمت پایین حرکت کنم. در این هفته گذشته، میتوانستم قالببندی تاج نصب کنم، دیوارها را تعمیر کنم (ی،ی سوراخهای باقی مانده از لنگرهای دیوار خشک را تعمیر کنم)، دیوارها را آماده کنم، و احتمالاً حتی کاغذ دیواری را نصب کنم. من در مورد این که کف را قبل از کاغذ دیواری انجام دهم، بسیار مصمم بودم تا پارچه علف در نهایت با گرد و غبار ناشی از سنباده زدن کف پوشیده نشود، اما همیشه می توان قبل از شروع کفپوش، دیوارها را با پ،تیک پوشاند.
اما از آنجایی که من در مسیر خودم قرار داشتم، اکنون صدها پوند کفپوش دارم که باید یک بار دیگر جابجا شود تا بتوانم از دیوارهای اتاق خواب شروع کنم. اوه من خیلی ناامید هستم.
بنابراین من واقعاً مطمئن نیستم که در این مرحله چه کار کنم. بخشی از من فکر میکند که باید آرامش داشته باشم، از استرس در مورد این اتاقها دست بردارم، و اجازه بدهم وقتی اتفاق میافتد این اتفاق بیفتد. و در این بین، من می توانم پروژه های دیگری را برای کار پیدا کنم، مانند پایان دادن به دامن در ایوان جلو، و سپس شروع به کار دامن زدن در کارگاهم.
اما بخش دیگر من فکر می کند که باید ناامیدی خود را به جابجایی آن صدها پوند کفپوش هدایت کنم. باز هم و فقط در قالب گیری تاج و دیوارها شروع کنید. تنها جایی که می توانم آن جعبه ها را جابجا کنم وسط اتاق است. آنها باید در داخل خانه بمانند (بنابراین من نمی توانم آنها را به کارگاه خود منتقل کنم) زیرا قبل از نصب چوب باید به خانه عادت کند. و من فقط در هر جای دیگری از خانه از اتاق خارج شده ام.
به هر حال، چه ،ی میداند که من در این آ، هفته، ناامیدی و انرژی خود را کجا هدایت میکنم. گزینه های زیادی وجود دارد، بنابراین مطمئناً می توانم کاری را پیدا کنم که باید انجام شود و کاری را انجام دهم. این فقط ممکن است چیزی مربوط به اتاق خواب ما نباشد، و این من را ناامید می کند.
Addicted 2 Decorating جایی است که من سفر DIY و تزئین خود را به اشتراک میگذارم و رویه فی،ر 1948 را که من و همسرم، مت، در سال 2013 ،یدیم، بازسازی و تزئین میکنم. کار روی خانه توسط خودم در اینجا می تو،د بیشتر در مورد من بد،د.
منبع: https://www.addicted2decorating.com/i-s،uld-have-listened-to-yall.html?utm_source=rss&utm_medium=rss&utm_campaign=i-s،uld-have-listened-to-yall